کتابهای مؤثر از نگاه باراک اوباما
با سلامی دیگر خدمت علاقمندان به کتاب و همراهان مجله رادیب، من نازنین شکری هستم و امروز قصد دارم در مورد کتاب هایی که مورد تایید و نظر باراک اوباما - رئیس جمهور دوره ی 2009 تا 2017 آمریکا - می باشند را معرفی کنم. از زمان ریاست جمهوری «آبراهام لینکلن» هیچ رئیسجمهوری در آمریکا به اهمیت کتاب نپرداخته بود. «باراک اوباما» همیشه بر اهمیت کتاب و کتابخوانی در زندگی خود از کودکی تا نوجوانی و بزرگسالی تأکید کرد و اعلام کرده بود در زمان تنهایی فقط کتابخوانی به او کمک کرده است تا دریابد چه کسی است و از زندگی خود چه میخواهد.
به گزارش ایبنا به نقل از نیویورکتایمز در طول هشت سال ریاستجمهوری «باراک اوباما» در کاخ سفید و در عصر انفجار اطلاعات و شبکههای اجتماعی، کتاب منبع الهام وی بوده است و سبب شد ابهامات و پیچیدگیهای شرایط انسانها برای او قابلدرک باشد. خود وی معتقد بود:
«در این دوره که همه چیز سریع رخ میدهد و اطلاعات زیادی منتقل میشود، خواندن کتاب این فرصت را فراهم میکند که کمی تأمل کنم و ایدهای جدید به دست بیاورم و خودم را جای دیگران بگذارم. این تجربه برای من بسیار ارزشمند است. نمیدانم که این موضوع سبب شد رئیسجمهوری مقبول باشم یا نه! اما میدانم که این موضوع سبب شد بتوانم تعادل را در این هشت سال حفظ کنم.»
«اوباما» معتقد است نوشتههای «مارتین لوتر»، «گاندی» و «ماندلا» بسیار مفید هستند و به انسان کمک میکند ثابتقدم باشد. او مانند «لینکلن» تلاش کرد بنویسد تا بتواند نظرات خودش را به دنیا انتقال دهد. در سخنرانیهای وی تلاش کرده است پا در جای «لینکلن» بگذارد و هنر کلمات خود را در خدمت دیدگاهی تاریخی بگذارد.
دیدگاه «باراک اوباما» که در سخنرانی خداحافظی وی با کاخ سفید نیز منعکس شد، از علاقه وی به «ویلیام شکسپیر»، نویسنده انگلیسی نشأت میگرفت. «اوباما» معتقد است «شکسپیر» تمام جنبههای مثبت و منفی روح انسان را هنرمندانه منعکس کرده است. از دیدگاه وی نمایشنامههای تراژیک این نویسنده کمک زیادی به وی در درک الگوهای تکراری زندگی انسان کرده است.
«اوباما» به خواندن زندگینامه روسای جمهور دیگر کشور علاقه ویژهای داشت. او در سال ۱۹۹۵ و با نوشتن کتاب «رویاهای پدرم» به همه اعلام کرد تا چه حد خواندن در اعتقادات وی تأثیر داشت. او به یاد دارد در دوره نوجوانی مشغول خواندن کتابهای «بالدوین»، «الیسون»، «هیوز»، «رایت»، «دوبوآس» شده بود تا بتواند خود را به عنوان یک انسان سیاهپوست بپذیرد. در اواخر دوره کالج تمرکز خود را بر خواندن فلاسفهای چون «نیچه»، «امرسون»، و «سارتر» گذاشت تا بتواند عقاید شخصی خود را به چالش بکشاند.
تا به امروز کتاب خواندن بخش مهمی از زندگی روزانه وی است. اخیرا به دختر خود چند کتاب هدیه داده است. کتابهایی چون «صد سال تنهایی»، «دفتر طلایی»، و «زن جنگجو» از جمله آثاری است که علاقه داشت دخترش نیز با آن آشنا شود. در کاخ سفید نیز هر شب ساعتی را به کتابخوانی میگذراند. از آخرین آثاری که میتوان به آن اشاره کرد داستان «ریلهای زیرزمینی» از «کولسون وایتهِد»، نویسنده معاصر و آثار غیرداستانی چون «تفکر، سریع و کند» نوشته «دنیل کاهنمان» و «انقراض ششم» نوشته «الیزابت کولبرت» اشاره کرد.
کتابخوانی برای او فرصتی بود تا ذهنش را از اتفاقات روزانه سیاسی و تصمیمات کشوری رها کند و از کاخ سفید فرار کند. بعضی از داستانها به او کمک کرد تا شرایط مردم عادی را بهتر درک کند. به عنوان نمونه آثار «مریلین رابینسون» سبب شد تا از نظر احساسی با مردم ارتباط بهتری برقرار کند.
منبع: مجله رادیب
کسانی که این مقاله را خوانده اند مقالات زیر را هم دنبال کرده اند