آیا ما همزمان در دو جهان زندگی می کنیم؟
نظریه جهان های موازی یکی از شگفت انگیزترین تئوریهای روز دنیاست که هنوز آن را تأیید یا رد نکردهاند. این نظریه قرار است به یکی از مهمترین و بزرگترین سؤالهای بشر پاسخ دهد که آیا نسخه دیگری از کهکشان ما، در یک جهان موازی دیگر وجود دارد یا خیر؟
جهان های موازی (Parallel universe) یا چندجهانی که بیشتر در فیلمهای تخیلی دیدهایم و یا در کتابهای علمی تخیلی و ویکیپدیا در موردش خواندهایم، یک مبحث علمی خیلی مهم است. با توجه به مفاهیم علمی این نظریه، شاید توضیح دادن نظریه جهان های موازی به زبان ساده کمی سخت باشد. اما چندجهانی میگوید بینهایت کره زمین وجود دارد که هر کدام از آنها کمی با زمین ما متفاوت هستند. تصور وجود کرههای متعددی مانند زمین و یک نسخه دیگر از هر فرد در یک دنیای دیگر، واقعاً هیجان انگیز است. فکر کنید نسخههایی از شما در جهانهای مشابه دیگر و شرایط مشابه، چه تصمیمهایی میتوانند بگیرند؟ اما آیا واقعاً چند جهان موازی وجود دارد؟
امروزه دانشمندان زیادی چندجهانی را تأیید کرده و برای اثبات آن، ایدهها و تئوریهای فراوانی دارند. با این وجود، تعداد دانشمندانی که نظریه جهان های موازی را رد کردهاند هم کم نیست. در این مطلب در مورد چندجهانی، مفهوم و تاریخچه آن بیشتر میآموزیم و دیدگاههای مختلف را در این مورد بررسی خواهیم کرد. در ادامه با ما همراه باشید تا چیزهای بیشتری در این مورد فرا گیرید.
تاریخچه تئوری چند جهانی
در سال ۱۹۵۲ در دوبلین (Dublin)، اروین شرودینگر (Erwin Schrödinger) یک سخنرانی کرد که در آن به شوخی به مخاطبان خود در مورد مطلبی که ممکن است بعد از شنیدنش فکر کنند دیوانه شده، هشدار داد. او گفت وقتی اینطور به نظر میرسید که معادلاتش چندین تاریخ مختلف را توصیف میکنند، متوجه شده که این اتفاقها متناوب نبودهاند، بلکه همه آنها واقعاً همزمان اتفاق میافتند.
فیلسوف و روانشناس آمریکایی، ویلیام جیمز (William James) در سال ۱۸۹۵، برای اولین بار اصطلاح چندجهانی را (البته در زمینه دیگری) به کار برد. این اصطلاح به صورت یک اصطلاح فیزیکی برای اولین بار در داستانهای تخیلی و در سال ۱۹۶۳ در رمان کوتاهی با عنوان The Sundered Worlds نوشته مایکل موروک (Michael Moorcock) استفاده شد.
تئوری جهان های موازی چه میگوید؟
در دنیای کیهان شناسی، فیزیک، نجوم، دین، فلسفه، روانشناسی، موسیقی و انواع ادبیات به ویژه در داستانهای علمی تخیلی و طنز، وجود جهانهای مختلفی فرض شده است. در این زمینهها جهان های موازی را با نامهای جهانهای متناوب، جهانهای کوانتومی، ابعاد متناوب، جهان های موازی، ابعاد موازی، واقعیتهای موازی، واقعیتهای متناوب، صفحات بعدی، ابعاد متناوب و واقعیتهای کوانتومی نامگذاری کردهاند.
جامعه فیزیک هم در طول زمان در مورد تئوریهای مختلف چندجهانی بحث کرده است. البته فیزیکدانان برجسته در مورد وجود جهانهای دیگر در خارج از کهکشان ما، اختلاف نظر دارند. برخی از فیزیکدانان معتقدند که چندجهانی، برای انجام تحقیقهای علمی یک مبحث اصولی نیست. آنها نگرانند که با بررسی این نظریه، اعتماد عمومی به علم از بین برود و در نهایت به مطالعه فیزیک اساسی آسیب وارد شود. برخی هم معتقدند که چندجهانی یک فرضیه علمی نیست و باید به آن به عنوان یک مفهوم فلسفی نگاه کرد؛ زیرا نمیتوان به صورت تجربی آن را رد کرد. توانایی رد یک نظریه از طریق آزمایش علمی همیشه بخشی از روش علمی پذیرفته شده است. پل اشتاینهارد (Paul Steinhardt) یک استدلال مشهور دارد که میگوید: اگر یک تئوری تمام نتایج احتمالی را فراهم کند، هیچ آزمایشی نمیتواند آن نظریه را رد کند.
استیون وینبرگ (Steven Weinberg) برنده جایزه نوبل هم در این رابطه میگوید در صورت وجود چندجهانی، امید به یافتن توضیحی منطقی برای مقادیر دقیق تودههای کوارک و سایر ثابتهای مدل استانداردی که در نظریه انفجار بزرگ (Big Bang) مشاهده میکنیم، محکوم به فنا خواهد شد؛ زیرا این مقادیر در بخشی از دنیای چندجهانی که در آن زندگی میکنیم، به صورت تصادفی خواهند بود.
تئوری هایی که وجود جهان های موازی را تأیید می کنند
به زبان ساده میتوان گفت که در حدود ۱۳/۷ میلیارد سال پیش، هر آنچه را که در کیهان میشناسیم، یک چیز بینهایت خرد و ناچیز (Singularity) بود. سپس، طبق تئوری بیگ بنگ، برخی عناصر ناشناخته باعث شدند تا در فضای سه بعدی انبساط پیدا کند. با خنکتر شدن این انرژی عظیم انبساط اولیه، سرانجام ذرات کوچک شروع به تغییر شکل به قطعات بزرگتری که امروزه میشناسیم، مانند کهکشانها، ستارهها و سیارهها کردند.
سؤال بزرگی که این تئوری مطرح میکند این است: آیا ما تنها جهان موجود در همه این کائنات هستیم؟ ما با استفاده از فناوری فعلی، فقط به مشاهدات درون این جهان محدود میشویم؛ زیرا جهان منحنیای است که ما دقیقا داخل آن قرار داریم و قادر به دیدن قسمت بیرونی آن (در صورت وجود دنیای خارجی) نیستیم. در ادامه حداقل ۵ تئوری ذکر خواهیم کرد که ثابت میکند چرا ممکن است چندجهانی امکانپذیر باشد:
۱. جهان نامتناهی
ما نمیدانیم فضا و زمان دقیقاً چه شکلی دارد. یکی از مهمترین نظریهها میگوید که فضا – زمان به شکل پهنی است که تا بینهایت ادامه مییابد. بنابراین نظریه، این امکان وجود دارد که جهانهای زیادی در آن وجود داشته باشد. با در نظر گرفتن این نکته، متوجه میشویم این امکان وجود دارد که احتمالاً همه این جهانها شروع به تکرار خود کنند.
۲. جهانهای حبابی
تئوری دیگری وجود دارد که میگوید جهانهای مختلفی میتوانند ناشی ازنظریه تورم ابدی (Eternal Inflation) به وجود بیایند. با استناد به تحقیقات الکساندر ویلنکین (Alexander Vilenkin)، کیهان شناس دانشگاه تافتز (Tufts)، وقتی به طور کلی به فضا – زمان نگاه میکنیم، بعضی از نقاط فضا متورم نمیشود. این در حالیست که در مناطق دیگر در حال انبساط هستند. اگر جهان خود را حباب تصور کنیم، ما در شبکهای از جهانهای حبابی در فضا قرار داریم. نکته جالب درباره این نظریه آن است که چون این جهانها با هم در ارتباط نیستند، میتوانند قوانین فیزیک متفاوتی از هم داشته باشند.
۳. جهانهای دختر (Daughter Universes)
نظریه مکانیک کوانتومی (چگونگی رفتار ذرات زیر اتمی) هم راه دیگری برای وجود جهان های موازی ارائه میدهد. نظریه مکانیک کوانتومی به عنوان بخشی از نظریه جهانهای دختر، جهان را به جای قوانین قطعی با قوانین احتمالی توصیف میکند. این نظریه نشان میدهد که طیف وسیعی از جهانها وجود خواهد داشت که هر کدام از آنها نتیجهای منحصر به خود را حاصل میکنند. بنابراین ممکن است در یک جهان، کار شما به چین کشیده شود، و در جهان دیگر با یک هواپیما از آن گذشته، به کشوری دیگر برسید و تصمیم بگیرید در آن اقامت کنید.
۴. جهانهای ریاضی
یکی دیگر از تئوریها، کاوش در جهانهای ریاضی است که توضیح میدهند ساختار ریاضیات بسته به مکانی که شما در آن زندگی میکنید، ممکن است تغییر کند. این نظریه را پروفسور مکس تگمارک (Max Tegmark)، از مؤسسه فناوری ماساچوست مطرح کرده و معتقد است: ساختار ریاضی چیزی است که شما میتوانید به روشی کاملاً مستقل از وجود انسان، توصیف کنید. او میگوید:
من واقعاً معتقدم که جهانی مستقل از من وجود دارد که حتی اگر هیچ انسانی وجود نداشته باشد هم باقی خواهد ماند.
۵. جهان های موازی
و آخرین مورد که البته در انتهای لیست قرار گرفتن آن به هیچ عنوان به این معنا نیست که از اهمیت کمی برخوردار است، ایده جهان های موازی است. با بازگشت به این ایده که زمان و مکان، شکلی مسطح دارند، تعداد پیکربندیهای ذرات ممکن در جهانهای مختلف، هر چقدر هم زیاد باشد، محدود خواهد بود. بنابراین با تعداد نا متناهی تکههای کیهانی، ترکیب ذرات درون آنها باید بینهایت بار تکرار شود. این بدان معنا است که بینهایت جهان های موازی وجود دارد. این جهانها میتوانند تکههای کیهانی دقیقاً به اندازه ما (شامل شخصی دقیقاً مانند شما) و یا جاهایی که ممکن است فقط یک ذره آن با جهان کنونی ما متفاوت باشد یا حتی جهانهایی کاملا متفاوت از ما باشند.
فیزیکدان مشهور، استیون هاوکینگ (Stephen Hawking) در آخرین مقاله خود قبل از مرگش به چندجهانی پرداخته است. این مقاله در ماه مه سال ۲۰۱۸ میلادی، تنها چند ماه پس از مرگ هاوکینگ منتشر شد. وی در مصاحبهای که در واشنگتن پست منتشر شد، درباره این نظریه، به دانشگاه کمبریج (Cambridge University) گفت:
ما در یک جهان واحد و منحصربهفرد قرار نگرفتهایم، اما یافتههای ما حاکی از کاهش چشمگیر تعداد جهان های موازی، به محدوده بسیار کمتری از جهانهای ممکن است.
مخالفان تئوری جهان های موازی
کاملاً طبیعی است که همه دانشمندان با نظریه جهان های موازی موافق نباشند. اتان سیگال (Ethan Siegel)، اختر فیزیکدان مشهور، در مقالهای عنوان کرد که اگرچه نمودار فضا – زمان میتواند تا بینهایت ادامه داشته باشد، اما باز هم محدودیتهایی وجود دارد. جهان، کمی کمتر از ۱۴ میلیارد سال قدمت دارد و مشخص است که عمر جهان ما نامحدود نیست. به عبارت ساده، این محدودیتها بر روی بازآرایی ذرات، و در نتیجه بر وجود بدل شما در دنیای دیگر هم اثر میگذارد. بنابراین احتمال اینکه همزادتان در دنیای دیگری سوار بر هواپیما و در مسیری مشخص قرار داشته باشد، خیلی خیلی کم است.
سیگال معتقد است انبساط ابتدایی در آغاز پیدایش جهان، مستقل از زمان نبوده و این انبساط به صورت نمایی صورت گرفته است. زیرا به انرژی نیاز دارد که این انرژی با گذشت زمان به قسمتهای مختلف فضا منتقل شده، در نتیجه آن میزان انبساط به وضوح کاهش یافته و ذرات ماده ایجاد شده در بیگ بنگ، تا همیشه در حال گسترش نیستند. او معتقد است چندجهانی، میزان انبساط و زمانهای متفاوتی دارد که البته میتواند بیشتر یا کمتر باشد. این موضوع احتمال وجود جهانهایی مشابه جهان ما را کم و کمتر میکند.
سیگال معتقد است حتی اگر مواردی را که احتمالا به تعداد نامتناهی برای ثابتهای بنیادی، ذرات و فعل و انفعالات وجود دارند و حتی تعابیر بسیاری که واقعیت فیزیکی جهان ما را توصیف میکند را هم کنار بگذاریم، تعداد نتایج احتمالی آنقدر سریع افزایش پیدا میکند که به نظر میرسد هیچ جهان موازی با دیگری همسان نیست. او با فلسفه دیگری به قضیه نگاه کرده و میگوید حالا که دنیای دیگری وجود ندارد که در آن با انتخابهای بهتری، رؤیایتان را زندگی کنید و دیگر خبری از همزادهایتان نیست؛ باید با انتخابهای درست، از پشیمانی جلوگیری کنید.
همانطور که متوجه شدید، نظریه جهان های موازی هنوز هم کاملاً اثبات و یا رد نشده است. مطمئنا کشف دنیای موازی برای هر فردی جذاب است. اگر این نظریه درست باشد، تصور موجودی دقیقا مثل خودمان در دنیایی دقیقا مانند دنیای ما، خیلی هیجان انگیز خواهد بود. اما اگر اینطور نبود که چیزی را ازدست ندادهایم. به جای اینکه از نبود جهان های موازی ناراحت باشیم، با رد این نظریه، میتوانیم یکتایی و بینظیر بودنمان را جشن بگیریم. شما چطور فکر میکنید؟
کسانی که این مقاله را خوانده اند مقالات زیر را هم دنبال کرده اند